حتی قبل از اینکه کاملا بیدار بشه ، سنگینیه چیزی که رو سینش بود بهش می گفت که یه روز خوب دیگه شروع شده !
انگار چشماشو تو جنگل های آمازون باز می کرد !!!
موهای پریشون و قشنگ زن تمام صورتشو پوشونده بود !!
سرشو کمی بالا آورد .. !موهای زن رو به آرومی کنار زد
می تونست ببینه که چه آرووم خوابیده ..ولی ....
آب دهنش راه افتاده و لباس مردو خیس کرده بود ..!!!
دوباره آرووم گرفت .!.خندید !!..همونجور که داشت با صدای آرومی زمزمه می کرد دستشو دراز کرد تا به لیوان آب برسه ...
" منو با آب دهنت خیس می کنی ؟!! الان حالتو جا میارم شیطون !!!"
اما خیلی زود متوجه شد لیوان آبی که دیشب با همین نقشه کنار تخت گذاشته خالیه !!!!
" لعنتی !! پس آبش کو ؟!!"
موهای ژولیده حرکت کردند ... وتا به خودش بیاد زن روی سینش نشسته بود ..!.
چشماش مثل گربه ای که شکارشو به دست آورده باشه برق می زدند...
دیگه دیر شده بود..!
. یه لیوان آب تمام صورت و بالشش رو خیس کرد!!...
.......
...
فکر کرد بلند شه و این شیطونکو که داره فرار میکنه بگیره و انقدر قلقلکش بده تا از این کارش پشیمون بشه ....!
اما بعد تصمیم گرفت تو رخت خواب بمونه ...! چون امروز جمعه است ..!!
چون خیلی زود زن بر می گرده و شروع میکنه ناز کشیدن !!!!
........
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نویسنده : del-k
سلام سری به دلم زدی سری به دلت زدم که گلایه در نامردی نباشد.
قشنگ می نویسی چرا که از دل می نویسی.
راستی وقتی یاد بگیری چطور تنها باشی اونوقت خدا تنهاییت رو برای همیشه پر میکنه مرد 100ساله
68333 بازدید
6 بازدید امروز
18 بازدید دیروز
119 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian